نتایج جستجو برای عبارت :

پنجمم: پاریس

امام صادقم توییتویی تمام آرزوتو گفته ای کلام حقبه ما لطیف و مو به موتو گفته ای که می شودپرید و چون پرنده شدتو گفته ای که می شودپر از امید و خنده شدتو داده ای به قلب ماامید و مهر بی کرانامام مهربان مندرون قلب من بماننشسته مهر پاک توبه قلب ما،به جان مامحبت تو لحظه اینشد از این دلم جدا
شاعر: شکوه قاسم نیا
 
*************
پس از امام پنجممتویی امام شیعیانتویی امام بعد اوتویی امام مهربانپس از امام پنجممچراغ رهبری توییستاره هدایتیشکوه حیدری توییپس از اما
برنامه امروز من اینجوریه : زبان بدایة الحکمة زبان بدایة الحکمة زبان بدایة الحکمة دیگه آخراش چند صفحه opd میخونم و یه ساعت آخر قبل خوابمم 504 درس اولشو میخونم. مرور در واقع میکنم چون امروز وقت درس جدید خوندنشو ندارم. نمیدونم چرا اینقدر با زبان حال میکنم فقط میدونم میخوام براش وقت بذارم. باید امتحانمو هم خوب بدم. هرچند توی حرف زدن ضعیفم. که اونم به خاطر کلمات کمی که بلدم به خاطر همین دوباره opd رو دست گرفتم خیلی کتاب خوبیه.  خیلی. همین دیگه. باشگاهم
خیابان های شلوغ، ساختمان های کوچک و تو در تو، علاقه ی مردم به کافه نشینی و گُنگی زبان فرانسوی اولین تصاویر من از پاریس بودند. هرچه بیشتر قدم می زدیم، پیش زمینه هایم را بیشتر با چهره ی شهر انطباق می دادم. برخلاف تمام کارت پستال ها و فیلم ها و مجسمه ها، برج ایفل نمایان گر تمام انچه پاریس کشف کرده بودم نبود، حتی بخش کوچکی از آن هم نبود. پاریس واقعی کاخهای پر زرق و برق لویی 14 م بود و اعتقادات مذهبی لویی 9 م. کلیسای بلند نوتردام بود و داستان های زندان
وقتی برای اولین بار همراه مادرم با کارنامه دبستانم به مدرسه راهنمایی یا دبیرستان دوره اول وارد شدم برایم خیلی مبهم و سخت به نظر می رسید.مثل یک بچه تازه متولد، حسابی ترسیده و بودم و کلی فرضیه برای خودم ساخته بودم که اینجا این طوری است و یا شاید هم آن طوری است.وقتی همراه مادرم وارد دفتر معاون مدرسه راهنمایی شدیم،او کارنامه دبستانم را روی میز معاون گذاشت و معاون با حساسیت تمام شروع کرد به دیدن ریز نمراتم.همه 20 بود منهای کلاس پنجمم که یک 18 در کار
وقتی برای اولین بار همراه مادرم با کارنامه دبستانم به مدرسه راهنمایی یا دبیرستان دوره اول وارد شدم برایم خیلی مبهم و سخت به نظر می رسید.مثل یک بچه تازه متولد، حسابی ترسیده و بودم و کلی فرضیه برای خودم ساخته بودم که اینجا این طوری است و یا شاید هم آن طوری است.وقتی همراه مادرم وارد دفتر معاون مدرسه راهنمایی شدیم،او کارنامه دبستانم را روی میز معاون گذاشت و معاون با حساسیت تمام شروع کرد به دیدن ریز نمراتم.همه 20 بود منهای کلاس پنجمم که یک 18 در کار
وقتی برای اولین بار همراه مادرم با کارنامه دبستانم به مدرسه راهنمایی یا دبیرستان دوره اول وارد شدم برایم خیلی مبهم و سخت به نظر می رسید.مثل یک بچه تازه متولد، حسابی ترسیده و بودم و کلی فرضیه برای خودم ساخته بودم که اینجا این طوری است و یا شاید هم آن طوری است.وقتی همراه مادرم وارد دفتر معاون مدرسه راهنمایی شدیم،او کارنامه دبستانم را روی میز معاون گذاشت و معاون با حساسیت تمام شروع کرد به دیدن ریز نمراتم.همه 20 بود منهای کلاس پنجمم که یک 18 در کار
وقتی برای اولین بار همراه مادرم با کارنامه دبستانم به مدرسه راهنمایی یا دبیرستان دوره اول وارد شدم برایم خیلی مبهم و سخت به نظر می رسید.مثل یک بچه تازه متولد، حسابی ترسیده و بودم و کلی فرضیه برای خودم ساخته بودم که اینجا این طوری است و یا شاید هم آن طوری است.وقتی همراه مادرم وارد دفتر معاون مدرسه راهنمایی شدیم،او کارنامه دبستانم را روی میز معاون گذاشت و معاون با حساسیت تمام شروع کرد به دیدن ریز نمراتم.همه 20 بود منهای کلاس پنجمم که یک 18 در کار
"چیزی عزیزتر زتمام دلم نبود ...ای پاره ی دلم که بریزم به پای تو ..."
معنی شعر تیتر
یک:
دستت رو شد از درون چشم ات عشق ...
خزید لابه لای مژگانت و ... اشک شد!
دو:
فروختمت انگار طلا بودی و با قیمت بالا ...
وقتی جای خالی تو ...روی دست من " هیچ" شد!
سه:
پرسیدمت و توی آمار ... کسی نبودی !
وهیچ جا ... روح!آدم نیست!
نه خارج ... نه ایران!
دهانم را بستم ... تا کسی نداند که من ...
روح را آدم حساب می کنم و ... می عشقمش !
 
چهار:
روی صندلی من!تو آه بودی ... سال ها ...
یاسی!
دلت نمی خواست من بنش

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها